کیک و آب میوه
·
1400/03/06 18:59
· خواندن 1 دقیقه
رفته بودم بيمارستان،ابميوه و كيك خريدم، يه پسره هم نشسته بود كنارم ديدم داره نگاه ميكنه دلم سوخت براي اونم خريدم، يخورده بعد
مادرش اومد داد زد كدوم احمقي برات كيك و ابميوه خريده!
.
.
.
(پسرش رو اورده بود براي ازمايش بايد ناشتا ميبود)
من نفهميدم چطوري فرار كنم
😂😂😂